منصوب شدن، عهده دار شدن(مقام/منصب)، مشغول به کار شدن (در یک سِمَت)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The new mayor will take up office next Monday.
شهردار جدید دوشنبه آینده این سِمَت را عهده دار خواهد شد (منصوب خواهد شد/مشغول به کار خواهد شد).
She took up office as the head of the department.
او به عنوان رئیس بخش مشغول به کار شد (منصوب شد).
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «take up office» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/take-up-office