با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Tea Table

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
میز چای‌خوری (به‌طور معمول کوچک و چرخ‌دار)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- I placed the tray of cookies and tea cups on the tea table.
- سینی کلوچه و فنجان چای را روی میز چای‌خوری گذاشتم.
- We gathered around the tea table to discuss our plans.
- دور میز چای‌خوری جمع شدیم تا در مورد برنامه‌هایمان بحث کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت tea table

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tea table» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tea-table

لغات نزدیک tea table

پیشنهاد بهبود معانی