فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Tm

ˌtiː ˈem ˌtiː ˈem
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tm

  1. symbol A soft silvery metallic element of the rare earth group; isotope 170 emits X-rays and is used in small portable X-ray machines; it occurs in monazite and apatite and xenotime
    Synonyms: thulium, atomic number 69

ارجاع به لغت tm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tm

لغات نزدیک tm

پیشنهاد بهبود معانی