جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
جستوجو
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
اطلاعات بیشتر
نرمافزار iOS
اطلاعات بیشتر
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
لغات جستوجو شده
وبلاگ
معنی
To Heel
آخرین بهروزرسانی:
۵ خرداد ۱۴۰۲
Idiom
1- کمی پشت سر، در عقب سر، در دنبال 2- تحت کنترل، در مهار، منضبط
پیشنهاد و بهبود معانی
تبلیغات
(تبلیغات را حذف کنید)
لغات نزدیک to heel
-
to have the audacity to
-
to hear (something) through the grapevine
- to heel
-
to hell in a handbasket
-
to hell with
پیشنهاد و بهبود معانی
دریافت فست دیکشنری از طریق اپاستور
دانلود مستقیم فست دیکشنری