گذشتهی ساده:
tonsuredشکل سوم:
tonsuredسومشخص مفرد:
tonsuresوجه وصفی حال:
tonsuringشکل جمع:
tonsuresدین فرق تراشیدهی سر (راهب و کشیش)
The monk's tonsure was a symbol of his devotion to their religious order.
فرق تراشیدهی سر راهب نمادی از تعلق خاطر او به آیین مذهبیاش بود.
His distinguishing feature was his tonsure.
ویژگی متمایزکنندهی او فرق تراشیدهی سرش بود.
دین فرق سر تراشی (مراسم)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bishop performed the tonsure ceremony.
اسقف مراسم فرق سر تراشی را انجام داد.
Tonsure is not only symbolic but also carries historical significance in various branches of Christianity.
فرق سر تراشی نه تنها نمادین است بلکه در شاخههای مختلف مسیحیت دارای اهمیت تاریخی است.
تراشیدن فرق سر، فرق سر را تراشیدن، تارکتراشی کردن
In some religious traditions, it is customary to tonsure young boys as they enter priesthood.
در برخی از سنتهای دینی، مرسوم است که فرق سر پسران جوان را هنگام ورود به دورهی کشیشی میتراشند.
The monk tonsured the novice
راهب فرق سر نووارد را تراشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tonsure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tonsure