فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tonsure

ˈtɑːnʃər ˈtɒnʃə

گذشته‌ی ساده:

tonsured

شکل سوم:

tonsured

سوم‌شخص مفرد:

tonsures

وجه وصفی حال:

tonsuring

شکل جمع:

tonsures

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

دین فرق تراشیده‌ی سر (راهب و کشیش)

The monk's tonsure was a symbol of his devotion to their religious order.

فرق تراشیده‌ی سر راهب نمادی از تعلق خاطر او به آیین مذهبی‌اش بود.

His distinguishing feature was his tonsure.

ویژگی متمایزکننده‌ی او فرق تراشیده‌ی سرش بود.

noun

دین فرق سر تراشی (مراسم)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The bishop performed the tonsure ceremony.

اسقف مراسم فرق سر تراشی را انجام داد.

Tonsure is not only symbolic but also carries historical significance in various branches of Christianity.

فرق سر تراشی نه تنها نمادین است بلکه در شاخه‌های مختلف مسیحیت دارای اهمیت تاریخی است.

verb - transitive

تراشیدن فرق سر، فرق سر را تراشیدن، تارک‌تراشی کردن

In some religious traditions, it is customary to tonsure young boys as they enter priesthood.

در برخی از سنت‌های دینی، مرسوم است که فرق سر پسران جوان را هنگام ورود به دوره‌ی کشیشی می‌تراشند.

The monk tonsured the novice

راهب فرق سر نووارد را تراشید.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت tonsure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tonsure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tonsure

لغات نزدیک tonsure

پیشنهاد بهبود معانی