با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Topaz

    ˈtoʊpæz ˈtəʊpæz
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable uncountable
    topaz, سیترین، توپاز (کانی)، توپازوس، یاقوت زرد، کوارتز زرد
    سیترین، توپاز (کانی)، توپازوس، یاقوت زرد، کوارتز زرد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - The topaz in her necklace sparkled in the sunlight.
    - توپاز گردنبندش زیر نور خورشید برق می‌زد.
    - He gave her a beautiful topaz ring for their anniversary.
    - برای سالگردشان یک حلقه‌ی توپاز زیبا به او داد.
    noun countable
    جانورشناسی نوعی مرغ مگس‌خوار
    لیست لغات مرتبط با جانورشناسی در انگلیسی
    - The topaz was a rare sight, with its stunning plumage and delicate features.
    - مرغ مگس‌خوار با پرهای خیره‌کننده و خصوصیات زیبایش منظره‌ی کمیابی بود.
    - The topaz darted from flower to flower, sipping nectar with its long, curved beak.
    - مرغ مگس‌خوار از گلی به گل دیگر می‌رفت و با منقار بلند و خمیده‌اش شهد می‌خورد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد topaz

    1. noun A light brown the color of topaz
      Synonyms: tan, false topaz, common topaz

    ارجاع به لغت topaz

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «topaz» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/topaz

    لغات نزدیک topaz

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار