هنجارشکنی، قانونگریزی، سرکشی، تخطیگری، عصیانگری، طغیانگری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His transgressiveness was seen as a form of rebellion.
عصیانگری او نوعی شورش تلقی میشد.
Transgressiveness isn’t always negative; sometimes it can be the spark for necessary changes.
تخطیگری همیشه منفی نیست؛ گاهی میتواند جرقهای برای تغییرات لازم باشد.
Some critics praised the film’s transgressiveness, while others condemned it.
برخی از منتقدان، فیلم را به خاطر هنجارشکنیاش ستودند، درحالی که برخی دیگر آن را محکوم کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «transgressiveness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transgressiveness