فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Transmittancy

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    ( transmittal ، transmittance ) انتقال، سرایت، عبور، ارسال، مخابره، پراکنش
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت transmittancy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transmittancy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/transmittancy

لغات نزدیک transmittancy

پیشنهاد بهبود معانی