امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vermiculate

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive adjective adverb
کرم خورده، دارای خطوط موجی، موج‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vermiculate

  1. adjective Decorated with wormlike tracery or markings
    Synonyms:
    vermiculated vermicular worm-eaten wormy

ارجاع به لغت vermiculate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vermiculate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vermiculate

لغات نزدیک vermiculate

پیشنهاد بهبود معانی