کرمخورده، کرمزده، کرمو (میوه و غیره)
The old wooden table in the attic was worm-eaten and had to be thrown away.
میز چوبی قدیمی اتاق زیرشیروانی کرمخورده بود و باید دور انداخته میشد.
The farmer discovered that the apples in his orchard were worm-eaten and had to be discarded.
کشاورز متوجه شد که سیبهای باغش کرمزده است و باید دور ریخته شود.
کهنه، قدیمی، پوسیده، مال عهد دقیانوس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The antique dresser in the antique shop was beautifully crafted but worm-eaten, showing its age.
کمد عتیقه در مغازهی عتیقهفروشی بهزیبایی ساخته شده بود اما کهنه بود که همین امر قدمت آن را نشان میداد.
The abandoned house had a worm-eaten staircase.
خانهی متروکه راهپلهای پوسیده داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «worm-eaten» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/worm-eaten