شکل جمع:
vineyardsتاکستان، باغ انگور، انگورستان
A big vineyard.
تاکستانی بزرگ
One of my brother's best friends owns a vineyard.
یکی از بهترین دوستان برادرم یک باغ انگور دارد.
حوزه (فعالیت)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The vineyard of entrepreneurship requires dedication and perseverance.
حوزهی فعالیت کارآفرینی نیازمند فداکاری و پشتکار است.
The vineyard of technology is constantly evolving with new advancements and innovations.
حوزهی فناوری به طور مداوم با پیشرفتها و نوآوریهای جدید در حال تحول است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vineyard» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vineyard