گذشتهی ساده:
volplanedشکل سوم:
volplanedسومشخص مفرد:
volplanesوجه وصفی حال:
volplaningگلاید کردن، پرواز کردن، در هوا سر خوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The paraglider volplaned down gently, landing near the river.
پاراگلایدر بهآرامی در هوا سر خورد و نزدیک رودخانه فرود آمد.
The stunt plane volplaned close to the spectators, thrilling the crowd.
هواپیمای نمایشی در نزدیکی تماشاگران پرواز کرد و جمعیت را هیجانزده نمود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «volplane» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/volplane