فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

War-game

American: ˈwɔːɡeɪm British: ˈwɔːɡeɪm

معنی

verb - transitive verb - intransitive

مانور نظامی دادن، جنگورزی کردن، در جنگ آزمون شرکت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد war-game

  1. Synonyms:
    maneuvers dry-run kriegspiel

ارجاع به لغت war-game

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «war-game» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/war-game

لغات نزدیک war-game

پیشنهاد بهبود معانی