با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

War Zone

ˈwɔːr ˌzoʊn ˈwɔː ˌzəʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
منطقه‌ی جنگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The city was transformed into a war zone.
- شهر به منطقه‌ی جنگی تبدیل شده بود.
- The soldiers returned home from the war zone.
- سربازان از منطقه‌ی جنگی به وطن بازگشتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد war zone

  1. noun place of warring
    Synonyms: battle zone, combat area, combat zone, hot spot, seat of war, theater, theater of operations, theater of war, trouble spot

ارجاع به لغت war zone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «war zone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/war-zone

لغات نزدیک war zone

پیشنهاد بهبود معانی