مایه اتلاف جا / کسی یا چیزی که جای بیهوده اشغال کرده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
That broken chair is just a waste of space.
آن صندلی شکسته فقط مایه اتلاف جا است.
He felt like a waste of space at the meeting.
او در جلسه احساس میکرد که جای بیهوده اشغال کرده است. (حضورش بیفایده بود)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «waste of space» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/waste-of-space