بوی عطر، رایحه خفیف عطر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I caught a whiff of her perfume as she walked by.
وقتی از کنارم رد شد، بوی عطرش به مشامم خورد.
There was a faint whiff of perfume in the empty room.
بوی خفیفی از عطر در اتاق خالی به مشام میرسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «whiff of perfume» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whiff-of-perfume