فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Whiplash

ˈwɪplæʃ ˈwɪp-læʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد whiplash

  1. noun An injury to the neck (the cervical vertebrae) resulting from rapid acceleration or deceleration (as in an automobile accident)
    Synonyms: whiplash injury
  2. noun A quick blow delivered with a whip or whiplike object
    Synonyms: whip, lash

ارجاع به لغت whiplash

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whiplash» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whiplash

لغات نزدیک whiplash

پیشنهاد بهبود معانی