فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Wi-fi

ˈwaɪ faɪ ˈwaɪ faɪ ˈwaɪ faɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    (certification mark) نوعی شبکه داخلی بی سیم که حداکثر برد انتقال آن 100 متر است، وای فای
    • - There is free Wi-Fi throughout the hotel.
    • - وای فای رایگان در سراسر هتل وجود دارد.
    • - You can send data to the printer wirelessly over your wi-fi network.
    • - می توانید داده ها را به صورت بی سیم از طریق شبکه وای فای خود به چاپگر ارسال کنید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت wi-fi

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wi-fi» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wi-fi

لغات نزدیک wi-fi

پیشنهاد بهبود معانی