امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wind-broken

ˈwɪndˌbroʊkən ˈwɪndˌbrəʊkən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
جانورشناسی (دامپزشکی) دچار آمفیزم (در مورد اسب)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The trainer noticed that the horse was wind-broken and decided to give it some time off.
- مربی متوجه شد که اسب دچار آمفیزم شده است و تصمیم گرفت به آن استراحت دهد.
- The owner decided to retire the horse from racing after it was diagnosed as wind-broken.
- پس از اینکه تشخیص داده شد این اسب دچار آمفیزم شده است، مالک تصمیم گرفت آن را از مسابقات کنار بگذارد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت wind-broken

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wind-broken» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wind-broken

لغات نزدیک wind-broken

پیشنهاد بهبود معانی