فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Wind-broken

ˈwɪndˌbroʊkən ˈwɪndˌbrəʊkən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    جانورشناسی (دامپزشکی) دچار آمفیزم (در مورد اسب)
    • - The trainer noticed that the horse was wind-broken and decided to give it some time off.
    • - مربی متوجه شد که اسب دچار آمفیزم شده است و تصمیم گرفت به آن استراحت دهد.
    • - The owner decided to retire the horse from racing after it was diagnosed as wind-broken.
    • - پس از اینکه تشخیص داده شد این اسب دچار آمفیزم شده است، مالک تصمیم گرفت آن را از مسابقات کنار بگذارد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت wind-broken

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wind-broken» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wind-broken

لغات نزدیک wind-broken

پیشنهاد بهبود معانی