در فاصله ای که رفت و آمد روزانه امکان پذیر باشد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The house is within commuting distance of Tehran.
این خانه در فاصله ای قرار دارد که رفت و آمد روزانه به تهران امکان پذیر است.
I want to live within commuting distance of my work.
من می خواهم در فاصله ای زندگی کنم که رفت و آمد روزانه به محل کارم امکان پذیر باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «within commuting distance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/within-commuting-distance