فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Zag

American: ˈzæɡ British: ˈzɪɡzæɡ

گذشته‌ی ساده:

zagged

شکل سوم:

zagged

سوم‌شخص مفرد:

zags

وجه وصفی حال:

zagging

شکل جمع:

zags

معنی‌ها

noun verb - intransitive

(در طرح‌های زیگزاگ) گوشه، زاویه، کنج

noun verb - intransitive

انحراف تند، کجروی، پیچش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun verb - intransitive

زیگزاگ کردن، با ایجاد زاویه حرکت کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد zag

  1. noun an angular shape characterized by sharp turns in alternating directions
    Synonyms:
    zigzag zig

ارجاع به لغت zag

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «zag» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/zag

لغات نزدیک zag

پیشنهاد بهبود معانی