فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

آبیاری کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

به گیاه آب دادن

فونتیک فارسی

aabyaari kardan
فعل متعدی

to irrigate, to water

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

آب‌پاش باغ را به‌طور مؤثر و یکنواخت آبیاری کرد.

The sprinkler watered the garden efficiently and evenly.

کشاورزان زمین‌های خود را آبیاری می‌کنند تا برداشت خوبی داشته باشند.

Farmers irrigate their fields to ensure a good harvest.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت آبیاری کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آبیاری کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آبیاری کردن

لغات نزدیک آبیاری کردن

پیشنهاد بهبود معانی