آخرین به‌روزرسانی:

آستانه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

آستان، آغاز

فونتیک فارسی

aastaane
اسم

threshold, brink, limen, outset, onset, eve, verge, start, run in, beginning, run up

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

دنیا در آستانه‌ی جنگ جدیدی قرار داشت.

The world was on the threshold of a new war.

آستانه‌ی درد

pain threshold

نمونه‌جمله‌های بیشتر

آستانه‌ی شنوایی

threshold of audibility

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آستانه

  1. مترادف:
    آستان بارگاه پیشگاه جناب حضرت درگاه عتبه محضر وصید
  1. مترادف:
    آغاز مقدمه

ارجاع به لغت آستانه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آستانه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آستانه

لغات نزدیک آستانه

پیشنهاد بهبود معانی