آخرین به‌روزرسانی:

آفریننده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / aafarinande /

creator, maker, creating, composer, inventor, originator

خالق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

آفریننده‌ی اثر هنری مورد تحسین گسترده قرار گرفت.

The creator of the artwork received widespread acclaim.

او به‌عنوان آفریننده‌ی ابزارهای نوآورانه شناخته می‌شود.

She is known as the maker of innovative gadgets.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آفریننده

  1. مترادف:
    آفرینشگر جان‌آفرین خالق بادی سازنده صانع مبدع

ارجاع به لغت آفریننده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آفریننده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آفریننده

لغات نزدیک آفریننده

پیشنهاد بهبود معانی