exception, excepting, leaving out, barring, exclusion, saving, naninclusion, but, favoritism
exception
excepting
leaving out
barring
exclusion
saving
naninclusion
but
favoritism
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
استثنا قایل شدن
to make an exception, to favor (someone) to show partiality or favoritism
معلم نباید استثنا قایل شود
a teacher should not show favoritism
بدون استثنا
without exception
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «استثنا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/استثنا