آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

اضافه کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / ezaafe kardan /

to add, to annex, to increase, to score up, to (sum) up, to augment, to superadd, to append, to raise

to add

to annex

to increase

to score up

toup

to augment

to superadd

to append

to raise

افزودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

آویشن را به سوپ اضافه کردم.

I added thyme to the soup.

مالیات را اضافه کردن (یا کاستن)

to increase (or decrease) taxation

نمونه‌جمله‌های بیشتر

عاشق اضافه کردن آجیل ماکادمیا به کوکی‌هایم هستم.

I love adding macadamias to my cookies.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت اضافه کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اضافه کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اضافه کردن

لغات نزدیک اضافه کردن

پیشنهاد بهبود معانی