آخرین به‌روزرسانی:

اولاد به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فرزندان

فونتیک فارسی

olaad
اسم جمع

children, descendants, progeny, offspring

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

اولاد پیامبر

the children of the prophet

او اغلب داستان‌هایی درباره اجداد و اولاد آن‌ها تعریف می‌کند.

She often tells stories about her ancestors and their descendants.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اولاد

  1. مترادف:
    آل احفاد اخلاف اسباط ذریه زادگان زاده فرزندان نتیجه نسب ولد

ارجاع به لغت اولاد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اولاد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اولاد

لغات نزدیک اولاد

پیشنهاد بهبود معانی