to weave, to braid, to fabricate, to interweave, to knit, to intertwist, to twine, to entertwine, to interlace, to entwine
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
صنعتگر از بابیچه برای بافتن سبد زیبایی استفاده کرد.
The craftsman used babiche to weave a beautiful basket.
او تصمیم گرفت فرش زیبایی برای اتاق نشیمنش ببافد.
She decided to fabricate a beautiful tapestry for her living room.
معادل انگلیسی کلمهی «بافتن» معمولاً to knit یا to weave است، بسته به نوع بافت.
«بافتن» در فارسی به عملی گفته میشود که در آن نخ، ریسمان یا رشتههایی به شکل منظم و تکرارشونده در هم گره میخورند تا چیزی ساخته شود؛ این چیز میتواند لباس، پارچه، سبد، قالی یا حتی مفهوم نمادینتری مانند داستان یا رابطه باشد. اگر منظور بافتن با میل باشد، یعنی برای ساختن لباسهایی مثل شال، ژاکت یا کلاه، واژهی انگلیسی آن knit است. اگر بافت به صورت دستی یا ماشینی در قالب پارچه یا قالی انجام شود، معادل آن weave است.
در زبان فارسی، «بافتن» فقط به عمل فیزیکی محدود نمیشود. مثلاً وقتی میگوییم «داستان بافت»، منظورمان ساختن یا پرداختن یک داستان خیالی است. در اینجا «بافتن» معنای استعاری دارد و نشاندهندهی خلق چیزی از ذهن یا ترکیب عناصر مختلف برای ساختن یک روایت است.
در گذشته و حال، بافتن نقش مهمی در زندگی مردم داشته است؛ هم به عنوان یک مهارت کاربردی برای تهیه پوشاک و وسایل خانگی، و هم به عنوان نوعی هنر دستی که با ذوق و سلیقه آمیخته است. در بسیاری از فرهنگها، بافتن نوعی فعالیت زنانه و خانوادگی به شمار میرفته که با صبر، دقت و عشق همراه بوده و گاهی هم جنبهی آیینی یا سنتی پیدا کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بافتن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بافتن