آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴

    بافتن به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / baaftan /

    to weave, to braid, to fabricate, to interweave, to knit, to intertwist, to twine, to entertwine, to interlace, to entwine

    to weave

    to braid

    to fabricate

    to interweave

    to knit

    to intertwist

    to twine

    to entertwine

    to interlace

    to entwine

    بافندگی کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    صنعتگر از بابیچه برای بافتن سبد زیبایی استفاده کرد.

    The craftsman used babiche to weave a beautiful basket.

    او تصمیم گرفت فرش زیبایی برای اتاق نشیمنش ببافد.

    She decided to fabricate a beautiful tapestry for her living room.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد بافتن

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    بافندگی کردن نساجی کردن
    مترادف:
    در هم تنیدن به هم تابیدن تاروپود درهم زدن
    مترادف:
    سر هم زدن حرف بی‌منطق زدن گزافه‌گویی کردن
    مترادف:
    از خود درآوردن

    سوال‌های رایج بافتن

    بافتن به انگلیسی چی می‌شه؟

    معادل انگلیسی کلمه‌ی «بافتن» معمولاً to knit یا to weave است، بسته به نوع بافت.

    «بافتن» در فارسی به عملی گفته می‌شود که در آن نخ، ریسمان یا رشته‌هایی به شکل منظم و تکرارشونده در هم گره می‌خورند تا چیزی ساخته شود؛ این چیز می‌تواند لباس، پارچه، سبد، قالی یا حتی مفهوم نمادین‌تری مانند داستان یا رابطه باشد. اگر منظور بافتن با میل باشد، یعنی برای ساختن لباس‌هایی مثل شال، ژاکت یا کلاه، واژه‌ی انگلیسی آن knit است. اگر بافت به صورت دستی یا ماشینی در قالب پارچه یا قالی انجام شود، معادل آن weave است.

    در زبان فارسی، «بافتن» فقط به عمل فیزیکی محدود نمی‌شود. مثلاً وقتی می‌گوییم «داستان بافت»، منظورمان ساختن یا پرداختن یک داستان خیالی است. در این‌جا «بافتن» معنای استعاری دارد و نشان‌دهنده‌ی خلق چیزی از ذهن یا ترکیب عناصر مختلف برای ساختن یک روایت است.

    در گذشته و حال، بافتن نقش مهمی در زندگی مردم داشته است؛ هم به عنوان یک مهارت کاربردی برای تهیه پوشاک و وسایل خانگی، و هم به عنوان نوعی هنر دستی که با ذوق و سلیقه آمیخته است. در بسیاری از فرهنگ‌ها، بافتن نوعی فعالیت زنانه و خانوادگی به شمار می‌رفته که با صبر، دقت و عشق همراه بوده و گاهی هم جنبه‌ی آیینی یا سنتی پیدا کرده است.

    ارجاع به لغت بافتن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «بافتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بافتن

    لغات نزدیک بافتن

    • - بافتزاد کردن
    • - بافتگی در هم
    • - بافتن
    • - بافتن با دستگاه بافندگی
    • - بافتن باترکه
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.