آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

بد به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم صفت
فونتیک فارسی / bad /

bad, evil, ill, vile, immoral, mal-, wicked

bad

evil

ill

vile

immoral

mal-

wicked

مخالف خوب

یک آدم بد

a wicked person

هوای بد

bad weather

صفت
فونتیک فارسی / bad /

bad, inferior, evil, vicious, crummy, the bad

bad

inferior

evil

vicious

crummy

the bad

آدم یا چیز بد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

بد و خوب را از هم تشخیص دادن

to distinguish between good and evil

خوب و بد

good and evil

قید
فونتیک فارسی / bad /

badly, awfully, ill, poorly

badly

awfully

ill

poorly

به طور بد، با بدی

خیلی بد آواز خواند

he sang very badly

چرا اینقدر بد رانندگی می‌کنی؟

why do you drive so badly?

سازه‌ی پیوندی
فونتیک فارسی / -bad /

combining form meaning bad-, mal-, ill-

combining form meaning bad-

mal-

ill-

بد، دژ-

بدرفتار

evil doer

بداقبال

ill-fated

نمونه‌جمله‌های بیشتر

بدجنس

evil-natured, mean, base

horrid, wicked, nasty

horrid

wicked

nasty

بسیار

bungle

bungle

بسیار

frigging

frigging

بسیار

عامیانه devilish, dreadful, fearful, fearfully, flyblown, hellish, horrible, ropy, terrible, tough, unholy, villainous, cheesy, stinking, no-good, shit, yucky, naff

devilish

dreadful

fearful

fearfully

flyblown

hellish

horrible

ropy

terrible

tough

unholy

villainous

cheesy

stinking

no-good

shit

yucky

naff

بسیار

dirty

dirty

بسیار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بد

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
ردی سوء شر
متضاد:

سوال‌های رایج بد

بد به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «بد» در زبان انگلیسی به Bad ترجمه می‌شود.

«بد» صفتی است که برای توصیف چیزی استفاده می‌شود که کیفیت، عملکرد یا اثر منفی دارد. این واژه می‌تواند به اشیاء، رفتارها، شرایط یا اتفاقات نسبت داده شود و نشان‌دهنده‌ی عدم رضایت، ضرر یا نقص در عملکرد است. به عبارت دیگر، وقتی چیزی بد نامیده می‌شود، معمولاً باعث نارضایتی، خطر یا تجربه‌ی منفی می‌شود و اغلب با مفهوم آسیب یا ناکارآمدی همراه است.

در زندگی روزمره، واژه‌ی «بد» برای قضاوت یا ارزیابی استفاده می‌شود. افراد معمولاً شرایط، رفتار یا محصولات را بر اساس اثرات آن‌ها بر خود یا محیط پیرامونشان «خوب» یا «بد» می‌دانند. به عنوان مثال، یک غذای خراب، رفتار ناپسند یا تجربه‌ای ناخوشایند، همگی می‌توانند با واژه‌ی بد توصیف شوند. این استفاده کمک می‌کند تا مفاهیم منفی یا خطرناک به سرعت منتقل و شناسایی شوند.

«بد» علاوه بر کاربرد روزمره، در زمینه‌ی روانشناسی و اخلاق نیز اهمیت دارد. رفتارهای بد ممکن است نشان‌دهنده‌ی نقص در اخلاق، تربیت یا کنترل هیجانی فرد باشند و اغلب پیامدهایی بر روابط اجتماعی، اعتماد و تعاملات انسانی دارند. درک و شناسایی رفتارهای بد و تلاش برای اصلاح آن‌ها می‌تواند به بهبود روابط و محیط اجتماعی کمک کند.

در هنر و ادبیات، مفهوم «بد» نقش مهمی در ایجاد تضاد و پیشبرد داستان دارد. نویسندگان و شاعران با توصیف شخصیت‌ها، اتفاقات یا شرایط بد، تضاد با عناصر مثبت را برجسته می‌کنند و روایت را پویا و جذاب می‌سازند. این کاربرد نشان می‌دهد که «بد» نه تنها یک قضاوت اخلاقی یا عملی است، بلکه ابزاری برای بیان معنا و ایجاد تأثیر در مخاطب نیز محسوب می‌شود.

«بد» مفهومی چندبعدی است که هم جنبه‌ی عملی و روزمره دارد و هم جنبه‌های روانشناختی، اخلاقی و هنری. این واژه به ما امکان می‌دهد تا نقص، آسیب یا اثرات منفی را شناسایی کنیم و با آن‌ها برخورد مناسب داشته باشیم. درک درست مفهوم «بد» و تفاوت آن با حالت‌های موقتی یا نسبی، به تصمیم‌گیری بهتر و رفتارهای مؤثرتر در زندگی کمک می‌کند.

ارجاع به لغت بد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بد

لغات نزدیک بد

پیشنهاد بهبود معانی