wife's brother, brother-in-law
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
من رابطهی خوبی با برادرزنم دارم.
I have a great relationship with my brother-in-law.
برادرزنم جدیداً در کارش ترفیع گرفت.
My brother-in-law just got a promotion at work.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «برادرزن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برادرزن