husband's brother, brother-in-law
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از برادرشوهرم در مورد خرید ماشین مشورت خواستم.
I asked my brother-in-law for advice on buying a car.
ما تولد برادرشوهرم را در رستورانی جشن گرفتیم.
We celebrated my brother-in-law's birthday at a restaurant.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «برادرشوهر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برادرشوهر