با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

بنیادی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

معادل انگلیسی لغت:
  • basic, earthshaking, elemental, elementary, essential, fundamental, institutional, integral, intimate, master, organic, pirmary, prime, primitive, principal, profound, radical, rudimentary, substantial, substantive, underlying
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بنیادی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بنیادی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بنیادی

لغات نزدیک بنیادی

پیشنهاد بهبود معانی