با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

جوی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • مربوط به ‌جو
  • فونتیک فارسی

    javvi
  • صفت
    atmospheric, meteoric, climatic
  • (ادبی) جو، نهر باریک، جوب
  • فونتیک فارسی

    jooy
  • اسم
    brook, streamlet, brooklet, crick, stream, rill, runnel
    • - ...آب جوی آمد و غلام ببرد

    • - ...the stream's current current carried the slave away
    • - جوی خون

    • - river of blood
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد جوی

ارجاع به لغت جوی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جوی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جوی

لغات نزدیک جوی

پیشنهاد بهبود معانی