زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

خاموشی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / khaamooshi /

extinction, stall, blackout, outage, turnoff, blowout

تاریکی

خاموشی برق چندین ساعت طول کشید.

The power outage lasted for several hours.

خاموشی ناگهانی سیستم قطار موجب هرج‌ومرج شد.

The sudden outage of the train system caused chaos.

اسم
فونتیک فارسی / khaamooshi /

ادبی silence, hush, quietness, dead, dormancy

سکوت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

خاموشی شب با زوزه‌ی گرگی شکسته شد.

The silence of the night was interrupted by the howling of a wolf.

تنها صدایی که شنیده می‌شد، خاموشی بود.

The only sound that could be heard was the silence.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خاموشی

  1. مترادف:
    خموشی سکوت صمت
    متضاد:
    شلوغی

ارجاع به لغت خاموشی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خاموشی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خاموشی

لغات نزدیک خاموشی

پیشنهاد بهبود معانی