خامه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

چربی لایه‌ی بالای شیر

فونتیک فارسی

khaame
اسم
clotted cream, cream, sour cream, frosting

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- توت‌فرنگی و خامه بسیار خوب یکدیگر را تکمیل می‌کنند.

- Strawberries and cream complement each other perfectly

- با همزن برقی خامه و شکر را هم زدم.

- I used an electric mixer to beat the cream and sugar together.
قلم

فونتیک فارسی

khaame
اسم
ادبی pen

- خامه از شمشیر قوی‌تر است؛ گواهی بر قدرت کلمات.

- The pen is mightier than the sword, a testament to the power of words.

- خامه‌ی شاعر جوهره‌ی عشق را در چند خط به تصویر کشید.

- The poet's pen captured the essence of love in just a few lines.
بخش باریکی از مادگی گل

فونتیک فارسی

khaame
اسم
گیاه‌شناسی style, stylo-

- در بسیاری از گل‌ها کلاله در بالای خامه قرار دارد.

- The stigma is located at the top of the style in many flowers.

- زنبور عسل روی خامه نشست.

- The bee landed on the style of the flower.
نخ خام

فونتیک فارسی

khaame
اسم
raw silk, fiber

- او کار با خامه را به‌خاطر بافت لوکس آن ترجیح می‌داد.

- She preferred working with raw silk for its luxurious texture.

- تولید خامه برای قرن‌ها عمل فرهنگی مهمی در بسیاری از کشورها بوده است.

- Fiber production has been an important cultural practice in many countries for centuries.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خامه

  1. مترادف:
    سرشیر چربی شیر قیماق نمشک
  1. مترادف:
    قلم کلک
  1. مترادف:
    نخ نتابیده
  1. مترادف:
    ابریشم‌نتابیده ابریشم خام
  1. مترادف:
    توده تل(ریگ)

ارجاع به لغت خامه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خامه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خامه

لغات نزدیک خامه

پیشنهاد بهبود معانی