آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

کلک به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kalak /

trick, cheat, ruse, trap, hoax, ploy, scheme, artifice, wile, fraud, deceit, spoof, imposition, sham, dodge, gimmick, prank, caper, stunt

trick

cheat

ruse

trap

hoax

ploy

scheme

artifice

wile

fraud

deceit

spoof

imposition

sham

dodge

gimmick

prank

caper

stunt

حیله، نیرنگ، حقه، شیطنت

این کلک مار سودابه است

this is the kind of trick Sudabeh would use

خبر بیماری او کلک بود

the news of his illness was a hoax

صفت
فونتیک فارسی / kalak /

deceitful, tricky, fraudulent, gimmicky

deceitful

tricky

fraudulent

gimmicky

نیرنگباز، اهل حقه‌بازی یا شیطنت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

برادرش خیلی کلک است

his brother is very tricky

کلک (کسی یا چیزی) را کندن

to put an end to, to make short work of, to get rid of, to dispatch

نمونه‌جمله‌های بیشتر

کلک سوار کردن

to play a trick (on), to hoodwink, to engage in a con job

اسم
فونتیک فارسی / kalak /

raft, raft or float supported by inflated skins, barge

raft

raft or float supported by inflated skins

barge

وسیله‌ی نقلیه‌ی شناور
اسم
فونتیک فارسی / kelk /

pen

pen

قلم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کلک

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:
آدر نشتر نیشتر
مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت کلک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کلک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کلک

لغات نزدیک کلک

پیشنهاد بهبود معانی