همچنین میتوان از خفهکننده بهجای خفهکن استفاده کرد.
choke, silencer, damper, garroter, stifling, muffler
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او در بازرسی کیف مظنون یک خفهکن پیدا کرد.
She found a silencer in the suspect's bag during the search.
صدای موتورسیکلت او کرکننده بود؛ زیرا خفهکن را برداشته بود.
The sound of his motorcycle was deafening because he had removed the muffler.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خفهکن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خفهکن