family, relatives
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گاهی اوقات خویشاوندان وبال گردن میشوند.
At times, relatives become encumbrances.
او خویشاوندان خود را به منصبهای بالاتر رساند.
He exalted his own relatives to higher positions.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خویشاوندان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خویشاوندان