brother, elder brother
brother
elder brother
داش عزیزم
my dear brother
بهنام داش من است
Behnam is my brother
rowdy, hoodlum, roughneck
rowdy
hoodlum
roughneck
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
داش بودن
being a roughneck
یک داش جوان
a young roughneck
slag
slag
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «داش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/داش