۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

دردسر به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / dardesar /

پزشکی headache

سردرد

دردسر وحشتناکی دارم.

I have a terrific headache.

مدام از دردسر رنج می‌برد.

He was constantly tormented with headache.

اسم
فونتیک فارسی / dardesar /

hassle, inconvenience, trouble, problem, pestiferous, bind, bummer, bother, pest, jam, discomfort, encumbrance, fix, vexation, nuisance, irritation

گرفتاری، ناراحتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

ای بابا دنبال دردسر می‌گردی؟

Blimey, are you looking for trouble?

دردسر رانندگی در شهرهای شلوغ

the irritation of driving in crowded cities

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دردسر

  1. مترادف:
    تزاحم تصدیع صداع مزاحمت
  1. مترادف:
    گرفتاری مخمصه

ارجاع به لغت دردسر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دردسر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دردسر

لغات نزدیک دردسر

پیشنهاد بهبود معانی