با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

زیارت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • بازدید از مکانی مقدس یا ملاقات شخصی محترم
  • فونتیک فارسی

    ziyaarat
  • اسم
    pilgrimage, visit, visiting, meeting, audience
    • - او برای زیارت به شهر مقدس مکه رفت.

    • - She went on a pilgrimage to the holy city of Mecca.
    • - والدینش برای زیارت به مشهد رفتند.

    • - His parents made a pilgrimage to Mashhad.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد زیارت

ارجاع به لغت زیارت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زیارت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/زیارت

پیشنهاد بهبود معانی