shrine, sanctum
shrine
sanctum
روسها حرم را به توپ بستند.
The Russians cannonaded the shrine.
دزدیدن شمع از حرم، حرمتشکنی است.
Stealing candles from a shrine is a sacrilege.
harem, women's quarter
harem
women's quarter
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
حرم سلطان مکانی دنج بود که فقط زیباترین زنان پادشاهی اجازهی اقامت در آنجا را داشتند.
The sultan's harem was a secluded place where only the most beautiful women in the kingdom were allowed to stay.
حرم با فرشهای مجلل و پردههای رنگارنگ تزئین شده بود.
The harem was adorned with luxurious rugs and colorful tapestries.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «حرم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حرم