ادبی grave, tomb, shrine, sepulcher
grave
tomb
shrine
sepulcher
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نقشه محل مزار او را نشان میدهد.
The map indicates the location of his tomb.
از مزار باستانی دیدن کردیم.
We visited the ancient tomb.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مزار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مزار