آخرین به‌روزرسانی:

مزار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

قبر

فونتیک فارسی

mazaar
اسم

ادبی grave, tomb, shrine, sepulcher

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

نقشه محل مزار او را نشان می‌دهد.

The map indicates the location of his tomb.

از مزار باستانی دیدن کردیم.

We visited the ancient tomb.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مزار

  1. مترادف:
    آرامگاه تربت حرم خاک‌جا قبر گور لحد مثوی مدفن مرقد مقبره
  1. مترادف:
    ضریح زیارتگاه

ارجاع به لغت مزار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مزار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مزار

لغات نزدیک مزار

پیشنهاد بهبود معانی