ادبی pitcher, pot, jug, urn, crock, cruse
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سبو تا لبه با آب پر شده بود.
The pitcher was filled to the brim with water.
او آب را از سبو به لیوانی ریخت.
He poured water from the jug into a glass.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سبو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سبو