فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سبو به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کوزه

فونتیک فارسی

saboo
اسم

ادبی pitcher, pot, jug, urn, crock, cruse

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

سبو تا لبه با آب پر شده بود.

The pitcher was filled to the brim with water.

او آب را از سبو به لیوانی ریخت.

He poured water from the jug into a glass.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سبو

  1. مترادف:
    آبخوری سفالینه کوزه کوزه بزرگ
  1. مترادف:
    جره

ارجاع به لغت سبو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سبو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سبو

لغات نزدیک سبو

پیشنهاد بهبود معانی