آخرین به‌روزرسانی:

سردرگم کردن به انگلیسی

معنی‌ها

amaze, baffle, bamboozle, becloud, befog, bemuse, bewilder, disorient, distract, entangle, fog, muddle, mystify, perplex, puzzle, trip

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

عامیانه stump, buffalo

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت سردرگم کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سردرگم کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سردرگم کردن

لغات نزدیک سردرگم کردن

پیشنهاد بهبود معانی