آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

سردرگمی به انگلیسی

معنی‌ها

confusion, bafflement, crisscross, disorientation, entanglement, flap, huggermugger, maze, mess, mixed, muddle, perplexity, puzzle

confusion

bafflement

crisscross

disorientation

entanglement

flap

huggermugger

maze

mess

mixed

muddle

perplexity

puzzle

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

عامیانه cock-up

cock-up

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سردرگمی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
حیرت سرگردانی کلافگی سرگمی تحیر
مترادف:
آشفتگی به‌هم‌پیچیدگی
مترادف:

ارجاع به لغت سردرگمی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سردرگمی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سردرگمی

لغات نزدیک سردرگمی

پیشنهاد بهبود معانی