فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سرند به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • غربال
  • فونتیک فارسی

    sarand
  • اسم
    riddle, screen, sieve, sifter
    • - زغال را سرند کردم و خاکه‌ی آن را جدا کردم.

    • - I riddled the charcoal and separated its dust.
    • - برای جدا کردن خاک از سنگ از سرند استفاده کردم.

    • - I used a riddle for separating earth from stone.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سرند

ارجاع به لغت سرند

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرند» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرند

پیشنهاد بهبود معانی