فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سکته به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • مکث، وقفه
  • فونتیک فارسی

    sakte, sekte
  • اسم
    stroke, stoppage, apoplexy, standstill, ictus
    • - سکته کرد و مرد.

    • - He had a stroke and died.
    • - بعد از سکته در سمت چپش احساس ضعف می‌کرد.

    • - He experienced weakness in his left side after the stroke.
    • - سکته‌ی خفیف

    • - minor stroke
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سکته

ارجاع به لغت سکته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سکته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سکته

لغات نزدیک سکته

پیشنهاد بهبود معانی