flavor, taste, savor, relish, spice, smack, zest
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
عاشق طعم شیرین تافی هستم.
I love the sweet taste of toffee.
از طعم این میوهها واقعا لذت میبرم.
I do pleasure in the flavor of these fruits.
طعم سیر در آبگوشت
a relish of garlic in the soup
طعم نارگیل تازه را دوست دارم.
I like the taste of the fresh coconut.
میوهی پاپایا طعم و بافت منحصربهفردی دارد.
The papaw fruit has a unique flavor and texture.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «طعم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/طعم