آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

عجله به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ajale /

hurry, haste, hastiness, precipitation, rush, rashness, headiness, dash, impetuosity, brusqueness, impatience

hurry

haste

hastiness

precipitation

rush

rashness

headiness

dash

impetuosity

brusqueness

impatience

شتاب‌زدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

چون عجله داشت لقمه را نجویده قورت داد.

Since he was in a hurry, he gulped the bite without chewing.

عجله کن، دارد دیرمان می‌شود!

Make haste, we are getting late!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد عجله

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
تسریع تعجیل سرعت شتاب شتابزدگی شتابندگی
متضاد:

ارجاع به لغت عجله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عجله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عجله

لغات نزدیک عجله

پیشنهاد بهبود معانی